۱۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

بسی رنج بردی در این سال سی و نه/عجم زنده کردی خاطرات هفت جدوآباد را

  • لونی
  • شنبه ۳ بهمن ۹۴
  • ۲۳:۴۵

شروع "خاطرات ناتمام یک مرد" بعد از ایام امتحانات.

فصل اول:1- پسر لر در حالیکه عصبانی بود عاشق مریم شد 2-علی مثل اسب غذا میخورد 

3-مامان گل باقالی با عینک فریم مشکی 47 ساله شد.

یه چیزی بگم؟!

  • لونی
  • جمعه ۲ بهمن ۹۴
  • ۰۹:۵۵
قضیه از این قراره که من خواب جن میبینم! همه چیز حرکت میکنه و دقیقا جن اونا رو تکون میده و من نمیبینم اون جن لامصب رو.هرچی هم صلوات میفرستم و آیه الکرسی میخونم جواب نمیده.منم تو خواب زهره ترک میشم آخرشم اینقدر میترسم و زجر میکشم که یهو از خواب میپرم!
+یعنی من کار خیلی بدی کردم که تو خواب نتیجشو میبینم؟! یا شایدم شام سنگین خوردم؟! :/

سخنان طلایی :))

  • لونی
  • جمعه ۲ بهمن ۹۴
  • ۰۹:۲۵

همیشه به خودم میگم:

طوری زندگی کن که به وجود خودت افتخار کنی
نه جوری که از وجود خودت شرمنده باشی.

خدایا ما رو هم میلیاردر کن!!!

  • لونی
  • جمعه ۲ بهمن ۹۴
  • ۰۹:۲۱

قبل تر ها یه پرسپولیسی و رئال مادریدی هزار آتیشه بودم.چه دعوا هایی سر اینکه مسی بهتره یا رونالدو،علی کریمی بهتره یا فرهاد مجیدی با این و اون نکردم!!! اما الان فقط از فوتبال اینو میدونم که رونالدو هنوز تو رئاله و اینکه مسی امسال توپ طلا رو گرفت.


الان دیگه نه علاقه ای دارم نه حال و حوصله که هر سال 90 دقیقه بشینم دربی مساوی رو ببینم! کسایی که پول میلیاردی میره تو جیبشون تا خوشگذرونی کنن بعد ماهم اینجا بزنیم تو سروکله ی همدیگه؟! حرفم مختص فوتبالیست ها نیست،شامل بازیگرا و این مدل قشرهای جامعه هم میشه!

اینقدر که اینجا عضو داره سازمان سیا نداره

  • لونی
  • پنجشنبه ۱ بهمن ۹۴
  • ۱۳:۳۷


هر وقت میرم سایت همگام دقیقا این جمله میاد تو ذهنم:"عجب پرسنلی عجب سری عجب دمی!

نویسندگان