۱۹ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

والاع :|

  • لونی
  • جمعه ۱۶ مهر ۹۵
  • ۱۹:۲۸
آخ...بری جلو...زل بزنی تو چشاش...بگی...خفه شو گلِ من!

بگذریم اصلن...

  • لونی
  • جمعه ۱۶ مهر ۹۵
  • ۱۵:۴۷

ولی بعضیا هم خیلی خاله زنکن! اصلن حال بهم زن

من نمونه بارز " حرص نخور موهات سفید میشه" هستم! :|

  • لونی
  • جمعه ۱۶ مهر ۹۵
  • ۱۰:۴۹

+ ولی من هنوزم میگم کنکور تجربی فرق داره، اصلا پیر میکنه آدمو !!! از بس استرس و فشار درسا زیاده موهای سفید به طرز وحشتناکی دارن زیاد میشن! مردم چی به ارث میبیرن ما چی به ارث میبریم! :|


+ آغا من تو اتاقم سه تا میز دارم و دوتا صندلی ولی هنوزم جا کمه ! میزا رو L مانند گذاشتم و روشون کلی کتاب ریخته. رو صندلیه هم پامو دراز میکنم! کلا اوضاعیه!


+ یه نفرو میشناسم همسن خودمه الان پسرش یکی دوسالشه :||


+ واسه منی که نهایت تکنولوژی دوستیم داشتنِ یه موبایله، نشسته از هسته و سی پی یو و فلان و بسان حرف میزنه:| پاشو جمع کن خودتو بابا من از این چیزا سر در نمیارم :|


+ گلودردم هر روز بدتر میشه :(

خاک تو سر من که نشستم حرفای اینو گوش دادم اصلا!

  • لونی
  • پنجشنبه ۱۵ مهر ۹۵
  • ۱۷:۲۳

+ بحث پوشش بود، هر چرتی که در مورد بی چادرا میگفت رو تحمل کردم ولی اونجاش که گفت " چادر اصالت میاره" رو نتونستم تحمل کنم! گفتم "پاشو جَم کن خودتو بابا !!! " حالا اگه یه آدمی اینو میگفت که قشنگ چادر سرش میکرد یه چیز ولی این به اصطلاح آدم :| 


+ گلوی من به ادویه و غذایی نیست که حساسیت نداشته باشه دیگه! از صبح تا حالا آب دهنمو هم به زور قورت میدم غذا که دیگه جای خود داره! اصلا اینقدر بی حالم که نگو! درسم که نتونستم بخونم! مریضم :(

میگما

  • لونی
  • چهارشنبه ۱۴ مهر ۹۵
  • ۱۰:۴۴

Image result for ‫ببعی‬‎



روز دامپزشکی رو باید به دامپزشکا تبریک گفت یا بز و گوسفندا ؟!


+طوفان میگه روز پزشک رو به بیمار تبریک میگی یا خودِ پزشک؟! میگم خب معلومه خود پزشک! میگه پس منطقیه روز دامپزشک رو بریم به بز و گوسفندا تبریک بگیم؟! یا حتی روز معلم رو به دانش اموزا؟! :دی


+ اخه ننوشته بود روز دامپزشک، نوشته بود روز دامپزشکی. بخاطر همین ابهام بوجود اومده که فرق دامپزشک و دامپزشکی چیسته؟! :دی


+ داشتم تقویم گوشیمو چک میکردم نوشته بود "روز دامپزشکی". مبارک باشد بَرِشان بخاطر زحمت هایی که برای بزها و گوسفندان مملکت میکشند! :))

اندر حکایات یک روز مدرسه ای!

  • لونی
  • دوشنبه ۱۲ مهر ۹۵
  • ۲۳:۱۸

+دم غروب شیرموز خوردم یک ساعت پیش هم قهوه، بعدش هم ۲۰۰ تا طناب زدم، یعنی قشنگ احساس میکردم این قهوه و شیرموزه تو شکمم با هم مخلوط شد و جوشش کرد اومد بالا تو حلقم :| داره حالم بهم میخوره :||

+ دبیر زیستمون امسال جدیده، وقتی میاد تو کلاس و ما پا میشیم فورا میگه " بفرمایید بنشینید" بعد پشت بندش میگه " لطفا کتاب های خود را باز بفرمایید تا درس را شروع بنماییم"... از اول تا آخر کلاس همش سقف و در و دیوارا رو نگاه میکنه حتی وقتی ازش سوال میپرسیم! اصلا شک دارم تا حالا قیافه هامونو دیده باشه. خیلی آدم جالبیه :دی بعله مذکر تشریف داره :دی

+ دبیر ریاضیمون هم جدیده و مذکر! ایشون اصلا حال درس دادن نداره و با یه ولوم زیر صفر و کسل کننده یک و نیم ساعت دور سر خودش میچرخه و گیج میزنه و ماهم راهنماییش میکنیم که این سواله چجوری حل میشه تا اینقدر دور سر خودش نچرخه و بعضی وقتا یه چرتی هم میزنیم!

امروز سر کلاسش دیگه واقعا داشت حوصلم سر میرفت، دیگه واقعا واقعا از تحملم خارج بود یه همچین دبیر بی انرژی :| ردیف اول با فاصله یک متری معلم و تقریبا نزدیک ترین صندلی به دبیر هستم تو کلاس! با اینکه نمیشه خوابید ولی دیگه قیدشو زدم و وقتی داشت درس میداد سرمو گذاشتم رو میز تا اندکی چرت بزنم:|  گفتم هرچه باداباد! بنده خدا اصلا کاری به کارم نداشت! :دی حالا اگه مستر.ش دبیر پارسالمون بود با لگد بیرونم میکرد :دی

+ دو هفته از مهرماه گذشته و ما هنوز دبیر فیزیک نداریم! یعنی داشتیم ولی بلد نبود درس بده و ماهم اغتشاش کردیم و گفتیم نمیخوایمش و اونم رفته بود گفته بود من با این پیشیا کلاس بر نمیدارم! خلاصه فعلا سرمون بی کلاه مونده!

+ دبیر ادبیاتمون دماغ عملیه، زری میگه تابستون عمل کرده :|

+ دلم برای مستر رادرفورد دبیر شیمی دوم دبیرستانمون تنگ شده.یادش بخیر اعجوبه ای بود برای خودش.تا باشه از این دبیرا :))

+ هزینه قلمچی امسال ۶۶۰ تومنه! میترسم بابام ورشکسته شه از دست من! هزینه های تحصیلی این روزا سرسام آوره.حداقل برای ما متوسطای جامعه خیلی سنگینه! باید زحمتاشو جبران کنم، باید...

خلاصش اینکه دیشب تقریبا مُردم...

  • لونی
  • جمعه ۲ مهر ۹۵
  • ۱۵:۱۱

سلامتی برای ما آدما چیزیه که تا وقتی یه شب تا صبح از دردِ زیاد نتونیم بخوابیم و پتو کنیم تو دهنمون تا جیغمون خفه شه قدرشو نمی دونیم!

پاییز اومد...اول مهر

  • لونی
  • پنجشنبه ۱ مهر ۹۵
  • ۱۸:۴۹

احساس میکنم هوا خنک تر شده.

فقط...از پاییز امسال میترسم، بیشتر از پاییز حتی، از خودم میترسم...

سلام

  • لونی
  • پنجشنبه ۱ مهر ۹۵
  • ۱۸:۴۴
پاییز جان :)
نویسندگان