+نت نداشتم.چقدر وقته ننوشتم؟یک هفته؟یا دوهفته؟! دلم برای اینجا تنگ شده بود.امروز همینطوری مودم رو روشن کردم با اینکه میدونستم نت قطعه ولی دیدم وصل شده! رفتم زمان اتصال رو دیدم نوشته بود 7 اسفند ساعت16:55 تمدید شد!!! و حالا یه سوال! نت رو کی تمدید کرده ؟! :|

+این هفته حسابی درگیر انتخابات بودیم.عملا تو خونمون به غیر از انتخابات حرفی نبود! و اینکه...برای مردم هم سرگرمی جالبی راه افتاده بود این هفته!!! به یک اصلاح طلبٍ اصلح رای دادیم:)

+من که نمیتونستم رای بدم.ولی همراه مادر پدر گرام رفتم.یه کاری هم کردم کارستون!!!هنوزم توهم اینو دارم که اطلاعاتی های عزیز بیان سرمو بکنن تو گونی ببرنم!!

فسقل تو بغل مامان خواب بود.رفتیم جلو.بابا شناسنامه رو تحویل داد و دوتا برگه انتخابات[خبرگان و مجلس] رو گرفت.بعد از بابا ما رفتیم پای میز.چون مامان فسقل رو بغل کرده بود و نمیتونست بنویسه قرار شد من تو برگه های مامان نویسم.خاله و زندایی و بابا در حال نوشتن بودن و مامان هم با فسقل درگیر بود! برای مجلس همونی که قرار بود رای بدیم رو دادیم. باید 5 تا هم برای خبرگان مینویشتم.به بابا گفتم اسم کیو بنویسم گفت" اسم پنج تاشون رو بنویس والا منم نمیدونم اینا کی هستن!!!" اسم هاشون سخت و طولانی بود و حوصله نوشتن نداشتم! آغا کله شقی و دیوونه بازیم گل کرد رفتم یه گوشه وایسادم و اینطرف و اونطرفمو نگاه کردم کسی حواسش بهم نباشه بعدش نوشتم: "یزید-معاویه-ابوبکر-عمر-عثمان" چشمتون روز بد نبینه سرمو که از رو برگه بلند کردم دیدم یکی از برادران سربازِ چهارشونه ی دنده پهنِ قد دیلاقِ سیبیل کلفت کنارم وایساده و با اون چشمای قشنگش چپ چپ نگاه میکنه! آغو ماهم آب دهنمونو قورت دادیم و برگه رو انداختیم تو صندوق و الفرار! :| 


خدایا مرا از گزند برادران اطلاعاتی حفظ کن! :|