photo by me.اردیبهشت 94

+فسقل بیدار شد.گریه میکرد.آوردمش تو اتاق تا آرومش کنم.اتاق منو خیلی دوست داره.موزیک ویدیو گاهی وقتا[25باند] رو گذاشتم.تو بغلم بود و شروع کردم باهاش تانگو رقصیدن:| بعدش شد سالسا بعدش تلفیقی از همه رقصا:| فقط نمیدونم چرا فسقل یهو وسطاش شروع کرد جیغ زدن و گریه کردن!به من که داشت خوش میگذشت:|

+باید تو اون گلدون فندقیه یه کاکتوس خوشگل بکارم.از تابستون قصدشو دارم ولی حسشو ندارم!

+بنظرم اسنک یه قطعه از پیتزاس که با بقیه قطعه ها دعواش شده و اعلام استقلال کرده! :)

+بعضیا اینقدر بدن که وقتی گذاشتیشون کنار دیگه حتی حاضر نیستی بهشون نگاه هم بندازی! حتی نگاه!

+خدایا مرسی که هوامو داری و خوب ضایعم میکنی!این دومیش بود.من تحمل سومیشو ندارم.اصلنم آدم با ظرفیتی نیستم!