در کنار تمام ترسی که دارم بنظرم این بی خبری از آینده خیلی هیجان انگیزه، یعنی هیجانش از ترسش بیشتره برام.خب اینم درنظر بگیریم که ترس یه نوجوون ۱۷-۱۸ ساله که آیندش در گرو کنکوره با ترس یه آدم بالای ۲۰ سال که تونسته بالاخره از یه سد بزرگ بگذره و یه سری چشم انداز از زندگی آیندش و توانایی هاش بدست بیاره فرق داره... یجورایی کنار ترس و هیجان حس مبهم بودن هم هست، انگار تو هوا معلقی...