هاگوارتز مدرسه ای بود که دوستش داشتم، نه بخاطر اینکه جادوجمبل داشت و باحال بود، نه! بخاطر اینکه یه فضای کاملا متفاوت از اون موقعیتی بود که خودم توش درس میخوندم. و هیچ چیزِ هاگوارتز شبیه واقعیتِ من نبود.

وقتی خانم مدیر میگفت اکثر شما بچه دبیرستانیا از داستانای فانتزی مثل هری پاتر خوشتون میاد تو دلم داد میزدم من از تو بدم میاد.هاگوارتز رو دوست دارم چون از تو بدم میاد.برای من هاگوارتز یه مسیر فکری و تجسم فانتزی به دور از دنیای واقعی بود تا از خانم مدیر و مدرسش فرار کنم.