خواب دیدم با پاراگلایدر دارم تو آسمون رو یه دهکده با کلبه های چوبی و سرسبز و پر از درخت شب هنگام پرواز میکنم. دهکده به طرز عجیبی آروم بود، یه عده آدمِ ساکت بصورت پراکنده از روی زمین آسمون رو دید میزدن، میخواستن منو بگیرن ولی چون شب بود و تاریک درست موقعیتمو تو هوا تشخیص نمیدادن. فکر کنم شبیخون یا یه همچین چیزی بودم! بعدش یکی گیرم انداخت منم با چاقو بود فکر کنم(!) زدم دست راستشو قطع کردم.خشکش زد و موهاش تو هوا سیخ شد! همینجا بودم که یهو با آلارم ساعت از خواب پریدم و نفهمیدم بقیش چی شد!