- لونی
- پنجشنبه ۱ بهمن ۹۴
- ۱۳:۳۷
هر وقت میرم سایت همگام دقیقا این جمله میاد تو ذهنم:"عجب پرسنلی عجب سری عجب دمی!
هر وقت میرم سایت همگام دقیقا این جمله میاد تو ذهنم:"عجب پرسنلی عجب سری عجب دمی!
دیشب رفتیم غرفه.اونم چه رفتنی! هنوز نیم ساعت چهل دقیقه نشده بود که دو نفر دعواشون شد،پلیس اومد حسابی بین این دوتا اسپری فلفل خالی کرد! حالا ما که دور بودیم ندیدیم اسپری زد ولی بقیه میگفتن.آخر سالن که بودیم یهو احساس خفگی کردیم،هی سرفه میکردیم نگاه کردیم دیدیم بعله همه جلو دهنشون رو گرفتن دارن از سالن میرن بیرون.یه چند نفری چشمشون کور شده بود اصلا نمیتونستن جاییو ببینن.چند نفر دیگه هم کلا بی هوش شدن! موندم با کدوم عقلی تو سالن اسپری فلفل زدن آخه؟! قصد کشتن مردم رو دارین خیلی قشنگ تر میتونین مردم رو بکشین.بعد میان گیر میدن به حادثه منا! که ملت ما رو تو عربستان کشتن. آخه شما که ملتو دارین از عمد میکشین بعد گیر میدین به عربا؟! یکی نیست بگه یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگران!
+دلم میسوخت واسه اون بچه هایی که زور میزدن تا بین جمعیت یه راهی باز کنن و برن بیرون تا بتونن یه ذره هوای آزاد تنفس کنن!
خداروشکر امتحانات هم تموم شد.اگه یه هفته دیگه بیشتر بود فکر کنم کاملا دیوونه میشدم!حتی دیوار گچی هم برام جذابیت خاص خودشو داشت موقع درس خوندن دیگه چه برسه به نقش و نگار فرش و آت و آشغالای ریزِ رو فرش!
یک قانونی در ایران حکمرانی میکنه اونم اینکه:
هرچی بیشتر یک نفر رو بخوان بد نشون بدن،آدمفروش نشون بدن و پشت سرش حرف و تهمت بزنن یعنی اون یه آدم فهمیده و باشعور و موفقه که باعث حسادت و تحریک و عصبانیت خیلیا شده.
زبان هیچ استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند
مزخرف بود.همش زجر کشیدن بود همه چیز حرکت میکرد! امشب به اندازه ی تمام عمرم زجر کشیدم از این خواب لعنتی...قلبم اومد تو دهنم.الان همش حس میکنم همه چیز داره حرکت میکنه.وای خدا این چی بود دیگه؟!
الان فانتزی بازیگرا این شده:
دیشب مامان اومد تو اتاق گفت بگیرش.بعد از همون در اتاق اینو پرت کرد تو بغلم و بعدش رفت.هیچی دیگه.منم جیغ زدم منو اینهمه خوشبختی محاله محاله! :D
یه بسته 50 تایییییی!خدایا پاداش کدوم کار خوبم بود؟! :))))