۲۳۶ مطلب توسط «لونی» ثبت شده است

اندر حکایات یک روز مدرسه ای!

  • لونی
  • دوشنبه ۱۲ مهر ۹۵
  • ۲۳:۱۸

+دم غروب شیرموز خوردم یک ساعت پیش هم قهوه، بعدش هم ۲۰۰ تا طناب زدم، یعنی قشنگ احساس میکردم این قهوه و شیرموزه تو شکمم با هم مخلوط شد و جوشش کرد اومد بالا تو حلقم :| داره حالم بهم میخوره :||

+ دبیر زیستمون امسال جدیده، وقتی میاد تو کلاس و ما پا میشیم فورا میگه " بفرمایید بنشینید" بعد پشت بندش میگه " لطفا کتاب های خود را باز بفرمایید تا درس را شروع بنماییم"... از اول تا آخر کلاس همش سقف و در و دیوارا رو نگاه میکنه حتی وقتی ازش سوال میپرسیم! اصلا شک دارم تا حالا قیافه هامونو دیده باشه. خیلی آدم جالبیه :دی بعله مذکر تشریف داره :دی

+ دبیر ریاضیمون هم جدیده و مذکر! ایشون اصلا حال درس دادن نداره و با یه ولوم زیر صفر و کسل کننده یک و نیم ساعت دور سر خودش میچرخه و گیج میزنه و ماهم راهنماییش میکنیم که این سواله چجوری حل میشه تا اینقدر دور سر خودش نچرخه و بعضی وقتا یه چرتی هم میزنیم!

امروز سر کلاسش دیگه واقعا داشت حوصلم سر میرفت، دیگه واقعا واقعا از تحملم خارج بود یه همچین دبیر بی انرژی :| ردیف اول با فاصله یک متری معلم و تقریبا نزدیک ترین صندلی به دبیر هستم تو کلاس! با اینکه نمیشه خوابید ولی دیگه قیدشو زدم و وقتی داشت درس میداد سرمو گذاشتم رو میز تا اندکی چرت بزنم:|  گفتم هرچه باداباد! بنده خدا اصلا کاری به کارم نداشت! :دی حالا اگه مستر.ش دبیر پارسالمون بود با لگد بیرونم میکرد :دی

+ دو هفته از مهرماه گذشته و ما هنوز دبیر فیزیک نداریم! یعنی داشتیم ولی بلد نبود درس بده و ماهم اغتشاش کردیم و گفتیم نمیخوایمش و اونم رفته بود گفته بود من با این پیشیا کلاس بر نمیدارم! خلاصه فعلا سرمون بی کلاه مونده!

+ دبیر ادبیاتمون دماغ عملیه، زری میگه تابستون عمل کرده :|

+ دلم برای مستر رادرفورد دبیر شیمی دوم دبیرستانمون تنگ شده.یادش بخیر اعجوبه ای بود برای خودش.تا باشه از این دبیرا :))

+ هزینه قلمچی امسال ۶۶۰ تومنه! میترسم بابام ورشکسته شه از دست من! هزینه های تحصیلی این روزا سرسام آوره.حداقل برای ما متوسطای جامعه خیلی سنگینه! باید زحمتاشو جبران کنم، باید...

خلاصش اینکه دیشب تقریبا مُردم...

  • لونی
  • جمعه ۲ مهر ۹۵
  • ۱۵:۱۱

سلامتی برای ما آدما چیزیه که تا وقتی یه شب تا صبح از دردِ زیاد نتونیم بخوابیم و پتو کنیم تو دهنمون تا جیغمون خفه شه قدرشو نمی دونیم!

پاییز اومد...اول مهر

  • لونی
  • پنجشنبه ۱ مهر ۹۵
  • ۱۸:۴۹

احساس میکنم هوا خنک تر شده.

فقط...از پاییز امسال میترسم، بیشتر از پاییز حتی، از خودم میترسم...

سلام

  • لونی
  • پنجشنبه ۱ مهر ۹۵
  • ۱۸:۴۴
پاییز جان :)

#الکی طور

  • لونی
  • يكشنبه ۲۸ شهریور ۹۵
  • ۲۱:۳۳

قلب من که پرنده نیست

پس چرا پر میکشه سمتِ تو؟!

قشنگ ترین صحنه ای که از یه فیلم دیدم...

  • لونی
  • سه شنبه ۲۳ شهریور ۹۵
  • ۱۲:۰۸
دیروز قشنگ ترین صحنه ی احساسی رو تو این سکانس دیدم...اینکه نویسنده بتونه بدون ذره ای لمس و بوسه یه صحنه احساسی قشنگ خلق کنه یه معجزس که هر نویسنده ای از پسش بر نمیاد...

pure love 2016 [ عشق پاک ]  => که دیدنش شدیدا توصیه میشه :))

از جمله خاطرات فراموش نشدنی :)))))

  • لونی
  • سه شنبه ۲۳ شهریور ۹۵
  • ۰۲:۴۹

عروسی بودم، الان رسیدم خونه.با موتور برگشتم، ۴ نفری رو یه موتور :)) خعــلـــی حال داد :)))

اصلا دلیل اصلیِ دیدنِ این فیلم ترجمه ی مترجمش بود!

  • لونی
  • شنبه ۲۰ شهریور ۹۵
  • ۲۰:۱۷
با این تیکه ی آخرِ فیلم که دیگه پوکیدم از خنده وجدانن! :دی

تاریخ از دستمون در رفته!

  • لونی
  • شنبه ۲۰ شهریور ۹۵
  • ۱۵:۳۳

اوشون+ امروز چندمیم؟

من- نمیدونم
+ امروز تولدمه ها
- :|
+ تولدمه تولدمه
- ...
+ دارم بهت میگم امروز تولدمه!
- ...
+ هوی با تو اَما
- بندری برم برات؟ :|
+ ...
- ...
+ ...
- هِی
+ هومممم
- سی و یکمه، سی اُ یک اُم
+ ؟
- تولدت!

عادم غیر قابل تحملیه! خیلی زیاد!

  • لونی
  • جمعه ۱۹ شهریور ۹۵
  • ۱۴:۲۸

راستش من نمیخواستم این کارو کنم! معمولا از این کارا هم نمیکنم ولی دیگه واقعا احساس کردم که باید حرفمو بزنم!

بدین سان جلوی جمع زل زدم تو چشماش و خیلی ریلکس گفتم " تو نرمال نیستی" و سکوت حضار و خشمِ در نی نی چشمانِ مخاطب! :| البته به همون خشمِ چشمی قناعت نکرد و حتی سعی در حفظِ ظاهر هم نداشت و دوباره پرخاشگریشو شروع کرد و من مطمئن شدم که حرفی که زدم خیلیم به جا و در موقعیت خوب و مناسبِ حالش بود واقعا!

حالا که روم به روش باز شده هر چندوقت یکبار این جمله رو تکرار میکنم تا واقعا بفهمه که نرمال نیست.یه آدم نرمال 18 ساعت از 24 ساعت رو به غرغر و پرخاشگری و دعوا و بداخلاقی و گنددماغی و جنگِ اعصاب با بقیه نمیگذرونه! [ اون 6 ساعتِ باقی مونده رو خوابه، البته اگه توی خوابشم در حال غرغر باشه که هیعــچ!]

نویسندگان