در واقع نمیدونم چی بگم و چطور اوضاع هفت روز اخیرم رو شرح بدم،حوصله هم ندارم، میدونم بقیه هم حوصله ندارن.

این نسخه دکترمه.(کلیک اون خط خطی هاش هم درون ذهن منه از نظر دکتر!). رفتم واسه یه چیز دیگه نشسته واسم مشاوره میده:/ اصلا یه روانی خنده داری بود که نگو. مریض بودم، درد داشتم، زیر سرم بودم حتی، ولی نمیتونستم دست از مسخره کردنش بردارم! بقیه هم میگفتن داری میمیری دست بردار دیگه! هیشکی عمق فاجعه رو نفهمید! فقط کافیه دودقیقه ویزیتت کنه تا بفهمی روانی یعنی چی ،داشت منم روانی میکرد رسما:))